loading...
کانون فرهنگی هنری هجرت مسجد حضرت ابوالفضل(ع) آمل
مدیر بازدید : 183 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)

تجليل کوروش ؛ آری يا خير؟

حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر جواد سلیمانی امیری(محقق و پژوهشگر،  استاد حوزه و دانشگاه ،دکترای تاریخ و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره))


مقدمه

در سال‌هاي اخير در کشور ما سخن از کوروش[1] به ميان آمده تا آنجا که برخي از دولتمردان از سنگ نبشته کوروش پرده برداري کرده‌ و برخی دیگر تعالیم او را در حدّ وحی خوانده اند و مدعی شده اند که با تعالیم کوروش می توان جوامع بشری را بر محور عدل اداره کرد، آنگاه به برخی از دانشجویان گفته چرا ما از رسول خاتم (صلي الله عليه و آله) که پیامبری از نسل عرب است باید تبعیت کنیم آیا بهتر نیست که از پیامبر ایرانی تبار یعنی کوروش کبیر تبعیت کنیم؟!

این نوشتار در صدد این نیست که تا به نقد و بررسی کفر یا ایمان کوروش بپردازد زیرا بررسی این موضوع مقاله و شاید کتاب مستقلی را می طلبد بلکه در صدد این است تا به این پرسش مهم پاسخ بگوید که آیا تجلیل از کوروش به خیر و صلاح جامعه اسلامی ایران است یا خیر؟ زیرا در شرایط کنونی ایران باید با بصیرت به مسائل فرهنگی نگریست و عواقب طرح برخی از افکار و اندیشه ها را پی گیری کرد. چه اینکه امیر مومنان(ع)می فرمود:

« قد فتح باب الحرب بينکم و بين أهل القبله  ألا یحمل هذا العَلَم إلا أهلُ البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق»[2]

« دروازه جنگ بين شما و اهل قبله باز شده است کسي نمي‌تواند پرچم‌دار مبارزه اين ميدان باشد مگر اينکه درکارش اهل بصيرت و بردباري بوده و بداند کجا و چگونه موضع بگيرد.»

بنابراین پرسشی که این مقال در پی پاسخ آن است این است که آیا تجلیل از کوروش با خیر و صلاح جامعه اسلامی ایران سازگار است یا خیر؟

برای پاسخ به این سوال ابتدا بايد ديد کوروش کیست؟ درمنابع دست‌ اول تاریخی و منابع آثار قدما چه تصویری از کوروش ارائه شده است؟ زيرا تصوير منابع دست اول تاريخي امروزه در مجامع دانشگاهي و محيط‌هاي غربي بسيار تأثيرگذار است بطوري که در غرب گزاره‌هاي تاريخي از تصوير متون ديني مهم‌تر جلوه مي‌کند. بنابراين، اگر در منابع تاريخي دست اول تصوير غير ارزشي و منفي از شخصيتي ارائه دهند در مجامع فرهنگي نقش مي‌بندد و اصلاح آن بسيار دشوار است. به عنوان نمونه منابع تاريخي دست اول انوشيروان را به عنوان يک حاکم عادل معرفي نموده است در حالي که در منابع ديني چنين عدالتي برايش ثابت نشده است ولي امروزه در مجامع فرهنگي وي به عنوان يک سمبل حاکم عادل شهرت يافته است. و يا حاتم طائي در تاريخ به عنوان چهره بخشنده معرفي شده است در حالي که در منابع ديني در اين مورد چيز ديده نشده است ولي امروزه ما مي‌بينيم جود و سخاوت حاتم طائي ضرب المثل گرديده است. پس گزاره های تاريخ خود عامل بسيار مؤثر در سامان دهي ذهنيت فرهنگي جامعه است. از اين رو تجليل از شخصيّت مشهور و تاريخي بنام کوروش هخامنشي بايد با توجّه به تصویر تاریخی او باشد در غير اين صورت گاه پيامدهاي ناگوار پيش‌بيني نشده خواهد داشت.

پرسش دومي که در پاسخ به سؤال اصلي اين مقال کمک مي‌کند اين است که آیا کوروش همان شخصيت موحد، مؤمن، دادگستر، عادل و مصلحي است  که در  قرآن از او با نام «ذو القرنین» یاد شده است يا شخص ديگري است؟ زيرا شايد کساني بگويند اگر کوروش همان ذوالقرنين است، به چه دليل از وي مدح و ثنا گفته نمي‌شود. مگر نه اين است که قرآن مجيد از ذوالقرنين مدح کرده است ؟!

تصوير دوگانه کوروش در منابع متقدم

در پاسخ به پرسش اول يعني کورش کبیر از منظر منابع متقدم چگونه شخصیتی است؟ بايد گفت

قديمي‌ترين منابع برجاي مانده، که درباره کوروش بحث کرده‌اند آثاري مانند تورات، تاريخ هرودوت (حدود 486-420 ق م)، سيرت کوروش اثر گزنفون[3](430- 355 ق م) و کتیبه‌های بابلی بشمار مي‌آيند. ساير منابع اطلاعات شان از آن‌ها ارتزاق مي‌کند. بر اساس اين گزارش‌ها، کوروش، یکی از پادشاهان هخامنشي است که در قرن ششم قبل از میلاد زندگی می‌کرد؛ وي را کوروش بزرگ ناميده اند؛ او بنیان گذار امپراطوری  هخامنشی بین سال‌هاي 539 تا 560 ق.م است.

ایران ابتدا دست مادها بود بعد از فتح ایران و بنيان گذاري سلسله هخامنشيان ، کوروش لیدی را در سال 546 ق.‌م و بعد بابل را در سال 538 ق.‌م فتح کرد. وي بعد از فتح بابل اجازه داد یهودی‌هايي که اسیر شده بودند از این کشور خارج شوند، وي به ساختن معبد يهود در بيت المقدس «هیکل سليمان» فرمان داد.[4] صهيونیست‌ها تا به امروز به بهانه همان معبد اصرار می‌کنند در این سرزمین بمانند. لذا یهودی‌ها خود را مدیون کوروش می‌دانند و از قديم الايام تا به امروز سخت از کوروش مدح مي‌کنند. وي بعد از بابل مصر را تسخیر کرد. نوشته‌اند کِرزُوس پادشاه ليديّه با اتحاد نبونيد پادشاه بابل و آمازيس پادشاه و فرعون مصر به قلمرو کوروش حمله کرد و به پيروزي‌هايي دست يافت ولي بعد کوروش از وي خواست خارج شود وقتي خارج نشد با او جنگيد و بر او مسلط گرديد و سارد را فتح کرد.

اما در باره آیین کوروش منابع متقدم دو نوع تصویر ارائه داده‌اند: منابع متقدم تاریخی کوروش را مشرک معرفی می کنند ولی گزارش های تورات موهم این است که وی مشرک بوده است.

طبق گزارشهای منابع متقدم تاریخ وي هر جايي را که فتح مي‌کرد به عقايد مردم آنجا را تأیید مي‌ کرد بطوری که حتی بت‌های آنان را مورد احترام و تکریم قرار می داد. از جمله در بعد از فتح بابل بتي به نام مَردُوک را که از 420 کیلو گرم طلا ساخته شده بود و ربُّ ‌النوع بابلي‌ها بوده تکريم کرد.

وي بعد از فتح نينوا خطاب به سپاهيانش مي گويد: « ياران و متحدين من ،‌شکر خدايان را که تاکنون آنچه از درگاهشان تمنا کرده ايم به ما ارزاني داشته اند.» [5]

وي در جاي ديگر به يارانش مي گويد:‌ « ياران و متحدان من، بر ماست که به بهترين وجهي از موهبت و کرامت خدايان که ما را در اين همه پيروزي ، در برابر دشمنان کمک و راهنمايي کرده اند سپاس گذاري کنيم.»[6]

اين جملات کاملا بر مشرک بودن او و اعتقاد به خدايان تصريح دارد.

گِزِنْفُون مؤلف کتاب سيرت کوروش مي‌نويسد: «کسی را به عظمت کوروش در پادشاهان نیافته ام که او را محور قرار دهم و زندگی او را برای شما بنویسم.» لذا کتاب «سيرت کوروش» را نوشت وي  کوروش را چنين توصيف مي‌کند کوروش به سربازان خود شراب مي‌داد،‌براي پيروزي درجنگ به خدايان معابد متوسل مي‌شد و براي برخي از معابد قرباني مي‌کرد. در ضمن تسامح مذهبي داشت. وي در فرازي از کتابش مي‌نويسد: « هم قطاران من ،‌روح و جسم وسلاح ما که بايد به ياري آن بجنگيم،‌و لطف خدايان مدتي است از همه جهت آماده و نيرومند شده است.»[7]

بنابراين، طبق نقل‌هاي تاريخي کوروش کشورگشايي مشرک و ليبرال مسلک و حامی پلورالیسم دینی است که در برابر بت ها سر تعظيم فرود آورده و از آنان تجليل مي‌کند.

لکن گزاره های تورات تصویر موحدانه ای از کوروش ارائه می دهد و این تصویر نیز مانند تصویر نخست در خور اهمیت است زیرا گرچه تورات کتابي تحريف شده بشمار مي‌آيد و گزارهاي آن مبین وحی الهی نیست ولی گزارش های نویسندگان آن در مورد کوروش همپاي نوشته‌هاي هردوت و گزنفون در خور توجّه است.

عبارت‌هاي تورات بگونه‌اي است که موهم اين معناست که کوروش فردي موحد بوده است. طبق تعاليم تورات کوروش مسيح خداوند[8] و شخصتي يکتا پرست بوده و با پيامبراني چون ارميا ارتباط داشته و معاصر دانيال نبي بوده است.  کورش حکومت خود را از عنايت خداوند مي‌دانست و از مردم در خواست کرد تا او را ياري کنند تا در اورشليم خانه خدا را بنا نهند از اين رو موحداني چون رؤساي آباي يهودای وبنيامين و کاهنان و لاويان وي را ياري کردند و رفتند تا در اورشليم بيت الله را تأسيس کنند.[9]

بنابراین طبق تعالیم تورات کوروش فرمانروایی بود که با برخی از پیامبران الهی معاصرش روابط حسنه داشت و با آنان برای گسترش توحید همکاری می کرد.

جمع بندی

در یک جمع بندی در مورد سوال نخست باید گفت کوروش کبیر یک فرد است ولی از او دو تصویر ارائه شده است طبق یک تصویر وی شخصی مشرک  و بت پرست می باشد و طبق تصویر دیگر او فردی موحد و یکتاپرست است. بنابراین تجلیل از کوروش امری حساس و لغزنده است و به سود جبهه شرک والحاد و حامیان پلورالیزم دینی و تکثر ادیان می شود. زیرا امروزه در فرهنگ ايران تصوير مشرکانه کوروش تصويري جا افتاده ای است بطوري که بسياري از اساتيد دانشگاه بر اساس منابع کهن تاريخي کوروش را به عنوان پادشاهي که در مذهب کثرت گرا و ليبرال بوده و همه اديان را قبول داشته و محترم مي شمرده معرفي مي‌کنند. به عنوان نمونه به برخي از منابع معروف دانشگاهي تاريخ ايران که توسط ناشران داخلي بارها منتشر شده اشاره مي کنيم .

در کتاب « ايران از آغاز تا اسلام» اثر گريشمن و ترجمه محمد معين که در سال 1372 براي نهمين بار در انتشارات علمي و فرهنگي وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالي تجديد چاپ شده است درباره کوروش مي خوانيم:

« او هرجا که رفت، خدايان مذاهب مختلف را به رسميت شناخت و تصديق کرد. »[10]

دکتر محمد جواد مشکور در کتاب «ايران در عهد باستان» مي نويسد:

« کوروش در معبد بزرگ بابل موافق مراسم بابلي ها تاج گذاري کرد. و دستهاي بلمردوک خداي بابل را گرفت و بمذهب بابلي ها نهايت احترام را بجاي آورد.» وي سپس بيانيه کوروش بر روي سنگ نبشته اش را منتشر مي کند که در آن کوروش به الوهيت مردوک اقرار مي کند.[11]

دکتر عبدالحسين زرين کوب در کتاب «تاريخ مردم ايران» که در سال 1368 تجديد چاپ شده از تسامح مذهبي کوروش سخن گفته مي نويسد: « کوروش در جشن سال نو، در معبد مردوک مثل يک پرستنده خداي بابل شرکت کرد.»[12]

در کتاب « کليات تاريخ و تمدن ايران پيش از اسلام» نوشته دکتر بيات که توسط انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي منتشر شده است درباره یکی از بیانیه های کوروش مي خوانيم:‌

« او در اين بيانيه خود را خادم مردوک خداي بابليها خوانده مي گويد: ( بعد از آوردن مجسمه خدايان اور به بابل مردوک او را برگزيده او دست کوروش پادشاه انشان را گرفت او اسم او را براي سلطنت تمام عالم برد باسم او را طلبيد. )»[13]

وي در جاي ديگر مي نويسد:

« کوروش ... به هيچ سرزميني قدم نگزارد مگر خدايان مذاهب مختلف را به رسميت شناخت و تصديق کرد.»[14]

شواهد فوق و بسیاری از مکتوبات داخلی و خارجی که تصویر مشرکانه کوروش را گزارش کرده اند این پیام روشن را برای ما دارند که در فرهنگ عمومی ایرانیان و حتی جهانیان تصویر کوروش مشرکانه کوروش به حق یا بناحق جا افتاده است و تغییر دادن آن بسیار کار دشواری است زیرا وقتی قلم بدستان و چهره های سرشناسی در طول صدها سال تصویر خاصی از یک چهره باستانی ارائه داده اند ابطال آن براهین واضح و قلم بدستانی معروف و در طول سالیان متمادی امکان پذیر است از این رو با توجه به چنین ذهنیت حاکم تاریخی از شخصیت کوروش, تجلیل از کوروش چه در جامعه ایران و چه در جامعه جهانی به سود اسلام و مسلمانان نخواهد بود. در نتیجه اصل اولی بر این است که هرگز کوروش به عنوان شخصیت الگو و در خور تکریم معرفی نشود و اگر کسی در اثر برخی ضرورت های اجتناب ناپذیر مانند اظهار نظر در مباحث علمی مربوط به کوروش بناچار باید از او تجلیل کند باید بگوید از کدام تصویر کوروش کبیر تجلیل می کند کوروش موحد یا مشرک.

بنابراین آنچه در مراسم پرده گشایی از کوروش[15] کبیر انجام شده یعنی با قرار دادن چفیه بر روی ستل از کوروش تجلیل گردید و بعد از آن برخی نیز گفتند منشور کوروش در حد وحی است !! در خور تأمل است زیرا بر روي آن عبارت‌هاي متعددي دارد که بر مشرک بودن و بت پرستي کوروش دلالت مي‌کند. برخي از عبارت‌هاي آن چنین است:

« مَردُوک [ بتی که 420 کیلو از طلا ] خداوندگار بزرگ، دل‌های مردم نجیب بابل را به سوی من متوجه کرد زیرا من همه روزه فکر پرستش او بودم ... مردوک خداوندگار بزرگ از کارهاي من شاد شد وقتي که از ته دل با مسرت ، الوهيت بلند مرتبه ي او را تجليل مي کردم به من که کوروش هستم و او را تعظيم مي کنم به پسر کامبوجیه،‌و تمام لشکر من  از راه عنایات برکات خو را نازل کرد.»[16]

رابطه کوروش و ذو القرنين

امّا در پاسخ پرسش دوّم يعني اين پرسش که آیا کوروش، همان ذو القرنین است يا شخص ديگري؟ بايد گفت: نخستين بار سر سید احمدخان هندی ادعا کرد که کوروش همان ذوالقرنيني است که در قرآن مجيد از او به عنوان يک فرمانرواي دادگستر و عادل مدح شده است. بعد از او مولانا ابوالکلام آزاد (وزیر فرهنگ هندوستان) کتابی به نام «کوروش يا ذوالقرنين» نوشت و براساس گزاره‌هاي تورات و شواهد ديگر ادعاي سرسيد احمد خان را تقويت کرد.

بر اساس آيات  قرآن کریم در یکی از سفرهای ذوالقرنین مستضعفان يکی از مناطق  تحت فشار و ظلم يأجوج و مأجوج , از ذوالقرنین تقاضای ساخت سدی می‌کنند تا مانع حمله یأجوج و مأجوج به آنان شود.[17]

محققان در اينکه ذوالقرنین چه کسی بوده و اين قوم چه قومي بوده‌اند و اين سدّ در کجا ساخته شده است اختلاف نظر دارند.علامه طباطبايي در تفسير المیزان ذیل آیه شريفه «يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً» (کهف/83) به برخی از اقوال اشاره می کند که خلاصه آن بشرح زیر است.

1.ذوالقرنین:  اسکندر مقدونی است و سدّ مربوطه همان سدّ سکندری معروف در تاريخ است. اين قول قائل زيادي دارد. در حالي که اسکندر مشرک بوده و کاهنان مصر او را فرعون خوانده اند. وي ادعاي خدايي کرده است.

2. ذوالقرنین: یکی از  پادشاهان چین و دیوار چین آن سد است.

3. ذوالقرنین: از ملوک عاشور است و سد مذکور همان سد باب الابواب مراد است.

4. ذوالقرنین: همان کوروش پادشاه هخامنشيان است.

5. ذوالقرنین: یکی از ملوک یمن حمير بوده است.

6. ذوالقرنين: ايراني، معاصر حضرت ابراهيم خليل بوده همان فريدون (2000- 1500ق م) است.

علامه طباطبايي بعد از نقل اقوال فوق فرموده اند: از آنجا که اسکندر فردی مشرک بوده، ولی ذوالقرنین مردی موحد , عادل ، رئوف و دادگستر بوده است نمي‌توان گفت ذوالقرنين همان اسکندر است. سپس دلايل ابوالکلام آزاد مبني بر اينکه ذوالقرنين همان کوروش است را نقل نموده سرانجام این جمله را می فرماید:

( این بود خلاصه‌ای از کلام ابوالکلام هرچند بعضی از جوانبش خالی از اشکال نیست, لیکن گفتارش از هر گفتاری بیشتر با   آیات قرآن روشن‌تر و قابل قبول تر است.)[18]

علامه معتقد است ذوالقرنین حاکمي عادل بود ولی پیامبر نبوده[19] اما از پیامبران حرف شنوی داشته و بعضی حقايق به او الهام می‌شده است. « مكالمه خدا با ذو القرنين به توسط پيغمبرى كه همراه وى بوده صورت گرفته، و در حقيقت سلطنت او نظير سلطنت طالوت در بنى اسرائيل بوده كه با اشاره پيغمبر معاصرش و هدايت او كار مى‏كرده.»[20]

از این رو شخصيّت او  بیشتر بر کوروش تطبیق می‌کند نه اسکندر زيرا اسکندر ظالم و مشرک بوده ولي کوروش موحد و عادل.

بنابراين علامه ذوالقرنين را بر کوروشی قابل تطبیق می‌داند که موحد و عادل باشد. نه کوروشي که مشرک و هواپرست و کشورگشا بشمار مي‌آيد. نکته مهم اينکه علامه اظهار نظر قطعي نکرده بلکه فرموده ميان احتمالات موجود کوروش موحد به ذوالقرنين نزديک‌تر است. تفسیر نمونه نيز به نوعی نظر علامه را تأیید کرده‌ است. برخي ديگر از تفاسير معاصر که بعد از تفسير نمونه نگارش يافته‌اند نظر علامه را تأييد مي‌کنند.

نتیجه گیری

1. با توجّه به مطالب فوق معلوم گرديد از کوروش کبیر دو تصوير ارائه گرديده است بر اساس گزارش‌هاي کهن تاريخي وي فردي مشرک بوده است ولي بر اساس برخي گزاره‌هاي ديگرازجمله گزاره‌هاي تورات وي موحد بوده است.

2. حال با توجّه به اينکه تصويري که در سنگ نوشته کوروش از وي ارائه شده تصويري مشرکانه است يعني وي را به عنوان بت پرست معرفي مي‌کند. پرده بر داري آن و تجليل از کوروش بخاطر مندرجات آن کاري نادرستي بشمار مي‌آيد. اين همان نکته‌اي بوده که مرحوم علامه طباطبايي بدان توجّه داشته است از اين رو هنگام بحث تذکر داده که مقصود او از کوروش کوروشِ موحد و عادل است، نه آن شخصي که تاريخ تصویر کرده است. بنابراين، کسی که کوروش را در جامعه مطرح می‌کند باید بصیرت داشته باشد تا از عمل و گفته هايش سوء استفاده نشود.

3. لکن پرسش اساسي اين است که چرا در زمانه‌اي که میراث گران‌بهايي چون قرآن مجيد و سيره و سخن اهلبیت (ع) در دست ماست سراغ کوروش و تعاليم او بايد رفت؟ و ضرورت تجليل از کوروش چيست؟ اگر خيري در اين کار بوده چرا اهل‌بيت(ع) از کوروش نام نبرده و از او تمجيد نکرده اند؟ بي گمان نتيجه اين تجليل هاي حساب نشده پيدايش انحراف‌هاي عقيدتي و فرهنگي خواهد شد.

فهرست منابع

قرآن کریم

نهج البلاغه

آزاد، ابوالکلام ، کوروش کبیر(ذوالقرنین)، ترجمه محمد ابراهیم باستانی پاریزی، انتشارات کوروش، 1369ش

بيات ،‌ عزيزالله ، کليات تاريخ و تمدن ايران پيش از اسلام، دانشگاه شهيد بهشتي،‌تهران، چ سوم، 1368ش

زرين کوب، عبدالحسين، تاريخ مردم ايران(1) ايران قبل از اسلام، اميرکبير، تهران، چ دوم، 1368ش

طباطبايي ، سيد محمد حسن ، الميزان في تفسير القرآن ،‌دفتر انتشارات اسلامي ، قم ، 1417 ق ‌

کتاب مقدس، تورات

گريشمن، ر، ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معين، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، چ نهم،‌1372ش

گزنفون، کوروش نامه،‌ ترجمه رضا مشايخي،‌ تهران، چ چهارم، 1383ش

گزنفون، سيرت کوروش کبير، ترجمه وحيد مازندراني، شرکت سهامي کتابهاي جيبي، تهران، چ دوم، 1350ش

مشکور ، محمد جواد، ايران در عهد باستان، انتشارات اشرفي، تهران، چ ششم، 1369ش

مکارم شيرازي ، ناصر ، تفسير نمونه ، دار الکتب الإسلاميه ، تهران ، چ اول ، 1374ش

 

 


[1] . لفظ کوروش در منابع به دو صورت نوشته شده است در ترجمه تورات با يک « واو» ولي در منابع ديگر با دو «واو» نوشته شده است ما در اين مقال اين لفظ را با دو « واو » مي‌نويسيم.

[2] . نهج البلاغه ، خطبه 173

[3] . گزنفون در شهر آتن متولد شد و در همانجا پرورش يافت. وي از شاگردان و دوستان سقراط حکيم بود .  وي هنگامي که کوروش جوان از سارديس در آسياي صغير بر ضد برادر خود اردشير لشگرکشي کرده بود همراه کوروش به ايران آمد و در بازگشت به وطن خود فرماندهي لشکر را به عهده داشت. وي تا نود سالگي به تاليف و نگارش کتابهاي تاريخي و فلسفي پرداخت و اين کتاب را در سنين سالخوردگي نوشت.(رک: مقدمه پشت جلد کتاب سيرت کوروش کبير ، ترجمه وحيد مازندراني، شرکت سهامي کتابهاي جيبي، تهران، چ دوم، 1350ش)

[4] . رک : ‌گريشمن ، ر،‌ ايران از آغاز تا اسلام ، ص 141 ؛ بيات ، عزيزالله ، کليات تاريخ و تمدن ايران پيش از اسلام، ‌ص 48

[5] . کوروش نامه،‌گزنفون، کتاب ششم، فصل دوم، ص 216، ترجمه رضا مشايخي،‌تهران، 1383ش

[6] . همان، ص 220

[7] . کوروش نامه،‌گزنفون، کتاب ششم، فصل دوم، ص 178، ترجمه رضا مشايخي،‌تهران، 1383ش

[8] . رک: عهد عتيق، کتاب اشعياء نبيّ، باب 45/ 1

[9] . رک: عهد عتيق، کتاب اشعياء نبيّ، باب 45/ 1؛ عهد عتيق/ کتاب عَزرا / باب 1/ 1- 8   ؛ عهد عتيق/ کتاب دانيال/ باب6، 29 ؛ عهد عتيق/ کتاب عَزرا / باب 4/ 1- 4

[10] . گريشمن، ر، ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معين، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، چ نهم،‌1372 ،‌ ص 143

[11] . مشکور، ايران در عهد باستان، ص 176

[12] . زرين کوب، تاريخ مردم ايران، ص 129

[13] . بيات ،‌ عزيزالله ، کليات تاريخ و تمدن ايران پيش از اسلام، ‌ص 48

[14] . همان، ص 49

[15] . سنگ نوشته يا سِتِل کوروش 45 سانتی‌متر طول دارد و به خط بابلی نگاشته شده و به شکل استوانه است، اين سنگ را از حفاری‌ بابل به دست آورده‌اند.

[16] . مشکور ، محمد جواد، ايران در عهد باستان، انتشارات اشرفي، ص 176

[17] . رک: کهف/ 83- 98

[18] . ترجمه تفسیر المیزان, ج 13, ص 541 ؛ المیزان، ج13 ، ص 396

[19] . رک: ترجمه تفسیر الميزان، ج‏13، ص: 500- 499 ؛ رک: المیزان، ج13 ، ص 381- 396

[20] . ترجمه تفسیر الميزان، ج‏13، ص: 500 ؛ رک: المیزان، ج13 ، ص 381- 396

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبسايت رسمي كانون فرهنگي هنري هجرت شهرستان آمل روستاي هندوكلا در سال 1392 تاسيس گرديده و تا حدودي تمامي اخبار و رويدادها و مطالب اعم از داخلي و خارجي را در خود گنجانده است. اميد است كه زحمات بي دريغ و شبانه روزي اعضاي اين كانون فرهنگي هنري مورد توجه خداوند متعال قرار گيرد. ان شاء الله
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • معرفی

    از انتخاب شما متشکریم.هرگونه نظر،انتقاد،پیشنهاد راجع به این وب سایت و مطالب آن را میتوانید به سامانه پیامک 5000515131 ارسال یا با شماره تماس 01143251145 ارتباط بر قرار کنید.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 347
  • کل نظرات : 78
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 177
  • باردید دیروز : 39
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 358
  • بازدید ماه : 898
  • بازدید سال : 2,709
  • بازدید کلی : 257,061
  • کدهای اختصاصی
    تبادل لینک هوشمند

    تبادل لینک هوشمند

      تبادل لینک هوشمند : برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان کانون فرهنگی هنری هجرت مسجد حضرت ابوالفضل(ع) شهرستان آمل روستای هندوکلا وآدرس http://hejratamol.rozblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

      عنوان :
      آدرس :
      کد : کد امنیتیبارگزاری مجدد

      استخاره با قرآن کریم
      کانون هجرت هندوکلا

      مجله نایت پلاس