میزدند،دستش رابه دست ابوبکرمیکشیدندکه بیعت کند

به گزارش بیت الزهرا(س) تیم محتوایی سایت بیت الزهرا سلام الله علیها سلسله مطالبی را با استفاده از کتاب بیت الاحزان شیخ عباس قمی که شیخ ،خود از منابع معتبری همچون ارشاد مرحوم مفید و... استفاده نموده است؛برای تان آماده کرده تا با هم نگاهی به گوشه ای از جریان سقیفه در ایام فاطمیه داشته باشیم.بخش پنجم آن را در زیر می خوانید :

"گوشه ای از جریان سقیفه"

روایت ابن ابی الحدید

ابن ابی الحدید از کتاب (السقیفه) به اسنادش تا امام باقر (ع) روایت کرده که امیر المومنین (ع) ، حضرت فاطمه (س) را سوار دراز گوشی کرد و شبانه او را در خانه ی انصار برد، هم خودش و هم حضرت فاطمه از آنان طلب یاری کنند ؛ ولی آنها میگفتند : ای دختر رسول الله ! از قبل با این مرد بیعت کرده ایم ، اگر پسر عمویت زودتر از ابوبکر نزد ما می آمد، ابوبکر را به جای او قرار نمی دادیم.

امیر المومنین(ع) فرمود : آیا جنازه ی رسول لله را در خانه اش رها میکردم و تجهیزش را انجام نمیدادم و نزد مردم میرفتم تا درباره ی ملکش با آنان کشمکش نمایم؟!

حضرت زهرا(س) فرمود : ابوالحسن جزآنچه سزاوار او بود انجام نداد،وآنها کاری را انجام دادند که خداوند از آنان درباره ی آن کار از آنان حسابرسی خواهد کرد.

غاصبان به اجبار بیعت میگیرند

ابن ابی الحدید وسلیم بن قیس از براء بن عازب روایت کرده اند که گفت:من همیشه محب بنی هاشم بودم ووقتی رسول الله از دنیا رفت مانند شخص سرگردان شتابان شدم،باآن ناراحتی که برای وفات آن حضرت داشتم ،پس نزد بنی هاشم پیش پیامبر (ص) در حجره میرفتم و می آمدم دنبال بزرگان قریش می گشتم.در همین حال دیدم ابوبکر و عمر نیستند و ناگهان از کسی شنیدم که میگوید :جمعیت در سقیفه بنی ساعده هستند . ناگهان دیدم کس دیگری میگوید :و با ابوبکر بیعت شد.

طولی نکشید که ناگهان دیدم ابوبکر آمدو همراهش عمر ، ابو عبیده و عده ای از اصحاب سقیفه هستند در حالی که کمر بند های صنعانی به کمر بسته بودند و به هرکس میرسیدند بدون استثنا او را به سختی میزدند ، جلو می انداختند ، و دستش را دراز میکردند و به دست ابوبکر می کشیدند که با او بیعت کند حال چه او بخواهد چه ابا کند.