اروپا کنترل جمعیت می کنند، ماهم باید انجام دهیم/تفکر لاییک غربی در ایران

به گزارش روابط عمومی کانون هجرت هندوکلا به نقل از فرهنگ نیوز، دکتر محمدحسن شجاعی فرد، استاد دانشگاه و رئیس دانشکده مهندسی خودرو دانشگاه علم و صنعت، برخلاف رشته تحصیلی خود ازجمله افرادی است که سابقه اجرایی و مطالعاتی قابل توجهی نیز درحوزه های فرهنگ و اندیشه دارد. وی که کتاب «مناظره دکتر و شیخ» را برای روشنگری در خصوص مفاهیم اشتباه به کار گرفته شده توسط برادران اهل سنت نوشته است، نظرات مفیدی در خصوص افزایش جمعیت و نوع رابطه شیعیان و اهل تسنن دارد.

************

بخشی از مصاحبه با دکتر محمد حسن شجاعی فرد / نویسنده کتاب "مناظره دکتر وشیخ "

ضرورت توجه به موضوع جمعیت چیست و دیگر کشورها برای کنترل جمعیتشان چه کرده اند؟

هرم جمعیت در هر کشوری کاملا باید حساب شده باشد. این هرم باید آرايشش به گونه ای باشد که آنهایی که سنشان بالا می رود به تدریج مشخص باشند و این قاعده هرم آن وضعیت تحمل بالای هرم را داشته باشد و نوعا آن بخش کارا و فعالی که می تواند بدنه هرم را تحمل کند و در قاعده هرم قرار می گیرد، جوان ها هستند و این جوان ها هستند که می توانند در تمام زمینه های مهم اجتماعی کشور از قبیل کارآفرینی، کارکردن، سازندگی و حفظ امنیت کشور، نظام و ارتش فعالیت داشته باشند. بنابراین اگر ما قشر جوانمان تعدادش نسبت به کل مجموعه کاهش پیدا کند، ما و يا هر کشوری با مشکل جدی مواجه خواهد شد و لذا در دنیا برای این کار برنامه های خاصی دارند.

بعضی کشورها مثل ژاپن که نه تنها برای جمعیت برنامه دارند و کنترل حساب شده دارند و مثل ما کنترل بی حساب ندارند ، بلکه برای تغییر ژن افرادشان کار میکنند. مثلا اگر به 30 تا 50 سال قبل ژاپن یک نگاهی بیندازیم تیم بسکتبال و والیبال ژاپن هیچ جایگاهی نداشتند ولی اینها آمدند و از نظر تغذیه برای اطفالشان و بقیه کاری انجام دادند که الان می بینیم که ژاپنی های قد کوتاه، الان قدهای 180و 2 متر و بالاتر دارند. این نشان می دهد که کشورهای دیگر از نظر بحث های جمعیتی برنامه ریزی های دقیق دارند. نه تنها در زمینه تعداد فرزند بلکه در زمینه کیفیت بدنی جوانها هم برنامه ریزی کرده اند.

در ایران برای بحث کنترل جمعیت چه کارهایی صورت گرفته است؟ شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر از کجا آمد؟

در ایران به غیر از یک برهه زمانی که رشد جمعیت خوبی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشتیم که بسیار هم چشمگیر بود، با بعضی شعار هایی که اسلامی هم نبود مواجه شدیم. شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» از زمان شاه هم گفته می شد؛ ولی خوب بعد از انقلاب، امام با این حرف ها مبارزه کردند و در ایران رشد جمعیت چشمگیر میلیونی یک دفعه بوجود آمد. در زمان انقلاب ایران حدود 36 میلیون جمعیت داشت که در زمان جنگ ورودی شهر خرمشهر نوشته بودند شهر 36 میلیونی که یعنی جمعیت کل ایران پشت جنگ بود که یک دفعه یک رشد بسیار خوبی داشتیم. به طوری که بنده یادم است همان اوایل انقلاب دوستان بنده نماینده مجلس بودند پدر و مادر هر دو پزشک زنان بودند ولی 8 فرزند داشتند. این نشان می داد که می شود تربیت کرد. اتفاقا تمام فرزندانشان هم تحصیل کردند. یکی دیگر از دوستان بود که اوایل انقلاب معاون وزیر بود و بعد وزیر شد ایشان هم 7 فرزند دارد.

یعنی کنترل بر روی بچه ها در آن حدی که بخواهند 1 يا 2 بچه و .. اصلا نبود و علت رشد هم همین بود و جالبتر از این هم این بود که طبقه تحصیل کرده بچه های بیشتری داشتند، چون بحث اعتقادی بود. تحصیل کرده های معتقد بچه های زیادی داشتند و این خیلی خوب پیش رفت تا زمانی که بحث کنترل جمعیت پیش آمد و دولت وارد شد که نه نمی شود و این مشکل پیش آمد.

فرهنگ دینی و قرآنی مخالف با کاهش نسل به دلیل نگرانی از معیشت است / یک فرزند فقط یک دهان نیست، بلکه یک مغز است

فرهنگ قرآنی ما مخالف این است. قرآن می گوید شما نباید خشیت املاق (ترس روزي) داشته باشید. نگران اینکه روزی بچه شما از کجا می رسد نباشید. خدا روزی بچه را می رساند . یک زمانی هم که می گفتیم خدا روزی می رساند، اینها می گفتند که روزی را خدا میرساند اما تربیتش را چه کار کنیم؟ اینطوری نیست که بگوییم نمی شود. قطعا می شود اگر ما همان قدر که برای درآمد و ارتزاق غذایی و لباسی بچه ها کارمیکنیم نصف آن برای تربیتشان کار کنیم همه چیز درست می شود.

نکته مهم در این ارتباط وجود دارد و آن اينكه که ما یک اشتباه بزرگی در ارتباط با رشد جمعيت مرتكب مي شويم و آن این است که وقتی یک نفر متولد می شود فقط دهان ( براي غذا و....) او را مي بينيم. پس میگویند نمی شود و سخت است و ... ولی اگر ما احساس کنیم که اگر کسی متولد می شود همراه این دهان یک مغز هم متولد می شود. حالا ارزش این مغز بیشتر است یا نياز دهان؟نیازی که این مغز می تواند برآورده کند بسیار زیاد است. آنقدر كه يك نفر ميتواند هزاران دهان را سير كند. بنابراین این دیدگاه خیلی با اسلام فاصله دارد که ما بگویم فرزند کمتر زندگی بهتر.

چرا در دولت سازندگی شعار «فرزند کتر، زندگی بهتر» بسیار تبلیغ شد و تبدیل به رویکرد کلی کشور شد؟

البته قبل از دولت سازندگی هم این وجود داشت. منتهی نکته ای که وجود داشت این بود که بالاخره عده اي اعتقاد غلط را داشتند كه هرچقدر تعداد جمعیت بیشتر باشد مشکلات اقتصادی بیشتر خواهد شد. خصوصا بعد از جنگ این مسائل اقتصادی بیشتر هم شده بود.

مثلا یک زمانی در آموزش و پرورش کلا 5 تا 6 میلیون دانش آموز داشتیم که رسيد به 18 میلیون. گفتند چون مدرسه و امکانات نداریم چه کار کنیم؟ باید جمعیت را در حد امکانات موجود کنترل کنیم و افزایش ندهیم.

در زمان جنگ نمی رسیدیم به كنترل تولید نسل بپردازیم ولی تولید نسل مسیر خود را طی می کرد بنابراین تعداد بچه ها زیاد بودند و طبیعتا یکسری جوان هایی بودند که به جبهه رفته بودند و شهید شده بودند. وقتی در یک خانواده 4 تا شهید است، این یعنی فرهنگ را رعایت کرده و توانسته 4 تا برکت برای نظام و انقلاب و خانواده خودش درست کند.

کاهش جمعیت سیاست شکست خورده غربی ها بود / غرب از کاهش جمعیت خودش به شدت پشیمان است

ولذا یک مقداری مسائل اقتصادی آن زمان بود و یک مقدار هم تفکر لاییک غربی در ایران وجود داشت که مي گفتند در اروپا کنترل جمعیت می کنند، ماهم باید انجام دهیم. در حالی که تجربه نشان می دهد آنها شدیدا از این کار پشیمان شدند . چرا الان در کشورهای اروپایی اجازه می دهند مهاجر از هر جای دنیا به راحتی وارد کشورشان شود؟ برای اینکه در آنجا دیگر جوانی وجود ندارد. نسل ها در حال از بین رفتن هستند و جامعه رو به پیری می رود و اميدي ندارند.آنقدر تعداد جوان های آنها کم است و بيشتر کار در مجموعه ها دست غیر اروپایی ها است که مثلا در دانشگاه آلمان از 50 تا دانشجویی که می بینید تقریبا 20 آلمانی اصیل وجود دارد و بقیه مهاجر هستند. این حرف بنده مال 25 سال قبل است. در انگلیس 55 دانشجوی دکتری وجود داشت که 49 نفر از آنها غیر اروپایی بودند و 6 نفر فقط اروپایی بودند و جالب است از آن 49 غیر اروپایی 45 نفر مسلمان بودند این مطلب نشان دهنده نفوذ مسلمانان در اروپا بود و الان دومین دین اروپا تقریبا اسلام است چون این تفکر كنترل جمعيت روی مسلمان ها اثر نداشته است.

اگر الان به اروپا بروید همه مسلمان ها یبشتر از 3 تا بچه دارند و بعد اروپایی ها وقتی با این مشکل مواجه شدند آمدند یک کمکی به بچه ها کردند. یک چیزی به نام چایلد بنفیت (child benefit) درست کردند( نفع كودكان) كه به تسهيلاتي که برای بچه ها می گذاشتند می گویند. به هر بچه ای شیر مجانی می دهند، یک سری تسهيلات مجانی می دهند و هر ماه مثلا 30 سال پیش 10پوند میدادند که الان به هر بچه حدود 50 پوند می دهند چون هزینه ها بالا رفته و در آمدها بیشتر شده است این مبلغ را به بچه ها می دهند .

بنابراین اروپائي ها فهمیده اند و دارند توصیه به زاد و ولد میکنند و البته باید بگویم که خیلی از انگلیسی ها هم از همان چایلد بنفیت استفاده کردند و شروع به زاد و ولد زیاد کردند. من خانواده هایی را می شناسم که یکدفعه در همین 10 سال گذشته 5 تا بچه بدنیا آوردند. البته امسال و سال قبل به دلیل مشکلات اقتصادی خیلی از این بودجه ها كم شد چون اقتصاد اروپا با مشکل مواجه شده بود. بنابراین اروپا وقتی که دید سن جمعیتیش در حال پیر شدن است زود به فکر چاره افتاد و شروع کرد به جبران كردن. منتهی در ایران موقعی این شعار را دادیم که اروپا پشیمان شده بود و شروع به تشویق زاد و ولد می کرد و اما ایران تازه شروع به کنترل کرد.

کشور پرجمعیتی مانند چین با جمعیت میلیاردی برای کنترل جمعیت چه می کند؟

کشوری مثل چین که جمعیت 1 میلیاردی دارد، کنترل جمعیت تك فرزندي داشتند؛ یکی از مسئولان چین به بنده می گفت : ما یک امپراطور را از چین اخراج کردیم ولی یک نسل امپراطور درست کردیم. علتش این است که این تک فرزندی ضربه بزرگی از نظر فرهنگی به نظام چین زد و هر بچه به عنوان امپراطور شناخته می شود و هرچه خواست باید برایش انجام دهیم. البته مشكل ديگر كشور چين در خصوص تك فرزندي اين بود كه با توجه به قانون موجود تك فرزرندي، والدين ترجيح مي دادند فرزند آنها ذكور باشد و اقداماتي جهت تعيين جنسيت جنينهاي خودشان مي كردند تا حتماً تك فرزند آنها ذكور باشد تا نامي از آنها باقي بماند كه اين روند باعث كم شدن تعداد زنان در چين شد و مشكلاتي در زمينه ازداواج براي آقايان فراهم كرد. خوب چین هم بعد از دیدن این موارد با داشتن جمعیت بسیار بالا به این نتیجه رسید که تک فرزندی اشتباه است و الان گفتند در شهر تا 2 فرزند و در روستاها بیشتر هم می توانند فرزند داشته باشند.

چرا چین این کار را انجام می دهد؟

چون فقط این یک دهان نیست که باز می شود، بلکه یک مغز است که به کار می افتد. وقتی که چین با این همه نیروی بیکاری که داشت الان تمام صنعت دنیا را در دست دارد و کل دنیا را اداره می کند، کشوری که تا 20 سال پیش صنعت خودرو نداشت و صنعت خودرویش صفر بود الان در حال تولید سالانه 20 میلیون خودرو و داراي رتبه اول توليد است؛ به کل دنیا صادر می کند طبیعی است که چنین کشوری ارزش یک انسان را می فهمد. انسان را فقط دهان حساب نمی کند و چون انسان را مغز حساب می کند بنابراین می گوید حالا 2 فرزند در صورتی که این دو فرزند برای چین خیلی هزینه آور است اما برای آنها به صرفه است. تازه چین فرهنگ اسلامی ندارد که بداند و معتقد باشد رزق و روزی دست خداست و یک انسان می تواند جهان را متحول کند و تغییر جدی دهد.

بنابراین ما با توجه به فرهنگ اسلامي و دینی و استناد های علمی باید سراغ افزایش جمعیت برویم و رشد جمعیت داشته باشیم و اگر به سیره اهل بیت(ع) نگاه کنیم می بینیم که امام کاظم(ع) تعداد بچه هایشان خیلی زیاد بود. البته بقیه هم که مثل امام رضا(ع) بچه هایشان کم است، به دلیل این بود که تا مدتی بچه دار نمی شدند بنابراین این طور نبوده که خودشان نخواهد. امام حسن(ع) فقط 4 فرزندش در کربلا حضور داشت که 3 نفرشان شهید و یکی از آنها جانباز می شود و یا امام علی (ع) كه فقط 6 فرزند پسر ايشان در کربلا شهید شدند و فرزندان دیگری نیز داشتند.

پس ما اگر به این فرهنگ و الگوهای خودمان هم نگاهی بیندازیم محدودیت زاد و ولد مذموم است و مورد توجه نیست و اگر بخواهیم یک کشور انقلاب کرده ای باشیم که بتوانیم در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم لازمه اش این است که جمعیت ایران را زیاد کنیم .

با حساب مادی چرا باید جمعیتمان زیاد شود؟ چه ضرورتی وجود دارد و آیا این افزایش جمعیت منطقی است؟

به خاطر اینکه الان در دنیا از ما تقاضای استاد دانشگاه، معلم، مهندس، روحانی و... دارند ولی ما به آن تعداد مورد تقاضا نداریم. کل روحانیونی که می توانیم به کشور اوگاندا بفرستیم چند نفر است؟ حقوق خوبی میدهند حتی خانه، ماشین و وسایل مورد نیاز را هم می دهند؛ اما نیست کسی که برود. علتش محدوديت است که در کشور وجود دارد و ما باید این را اصلاح کنیم .
چین یکی از کارهای مهمی که در دهه 50 تا 80 انجام داد و مورد توجه هیچ کسی هم قرار نگرفت این بود که جمعیتش را به تمام کشورها فرستاد. در مالزی چینی ها بسیار زیاد هستند. دراندونزی ، سنگاپور ، تایلند هم همین گونه است. اگر به کشورهای اروپایی و آمریکایی هم برویم جمعیت چيني ها همین گونه است. در تمام اروپا که بروید یک منطقه یا شهر به نام چینی ها وجود دارد. اینها تنها به خاطر فقر به کشورهای دیگر نرفتند بلکه برای در دست گرفتن تجارت به این کشورها رفتند و در اروپا صنعت را در دست گرفتند و جالب است که کلیه تکنولوژی ها را با تمام آن وطن دوستی هایی که داشتند به چین منتقل کردند و الان چین دنیا را در دست دارد و در همه جا نماینده دارد .

برای صدور انقلاب نیازمند انسان های متخصص و متدین هستیم

البته این نکته ناگفته نماند که ما هم به عنوان ایران انقلابی مرزی برای انقلاب نمی شناسیم که بگوییم انقلاب فقط در ایران است، اما در خیلی از کشورهایی که من مسافرت کردم از استرالیا تا آمریکا یعنی در منتهی الیه غرب و شرق، در آنجا مشاهده کردم که آنهائي که برای امام حسین(ع) عزاداری می کنند چقدر زیاد هستند. مثلا در استرالیا کتیبه هایی به صورت فارسی و شعر محتشم را زده بودند که رفتم دیدم آنها ایرانی نیستند، لبنانی هستند ولی کتیبه را به فارسی زده اند و یا در امریکا در خیابان 5 نیویورک متجاوز از 100 هزار نفر شیعه درمحرم دسته عزاداری داشتند، سينه مي زدند. که من مطمئنم در آن روز بالای چندین میلیون دلار غذا در آنجا توزیع شد. در دنیا نیروهای انقلابی زیاد هستند اما مبدا و منشا انقلاب ایران است و ما باید در هر جا ایرانی داشته باشیم.

الان زبان فارسی در خیلی از کشورهای آفریقایی مبنای انقلاب شده است. بنابراین باید افرادی را داشته باشیم تا به جاهای مشخصی بروند و کار کنند و آموزش فارسي بدهند. كشوري نيست كه تقاضاي كرسي زبان فارسي نداشته باشد، اما چقدر استاد داريم كه زبان فارسي و يك زبان ديگر را خوب بداند؟ این نیروها بايد بتوانند به جای نیروهای اروپایی سرویس بدهند. ما در خیلی از بخش های صنعت تخصص پیدا کرده ایم . در تونل زدن ، سد سازی ، پالایشگاه، خاموش کردن چاه های نفت و .. خیلی پیشرفت کرده ایم. در سیستم پالایشگاهی بسیار توانمندیم. ما می توانیم این نیروها را به اروپا بفرستیم تا کار کنند ولی نیرو به اندازه لازم نداریم حتی در کشور خودمان هم نیرو کم داریم. ما الان در کشور خودمان اکثر کارهای ساختمانی را کارگران شریف افغانی انجام می دهند . اگر آنها نبودند مجبور بودیم از کشورهای دیگر کمک بگیریم . این نشان دهنده کمبود جمعیت است که نشان می دهد با سیستم توسعه ما متناسب نیست.بنابراین این نکته مهمی است که ما باید به آن توجه کنیم و هیچ راهی جز زاد و ولد برای جوان ماندن جمعیت ایران نیست و الان اکثر مدرسه های دبستان و راهنمایی های غیر انتفاعی کشورمان در حال ورشکستگی هستند. چون آن موج نوجوانان تمام شده و اکثرا وارد دبیرستان ها و دانشگاه ها شده اند و حالا بدتر از آن الان در دانشگاه موج داوطلب كارشناسي هم کم شده و است و در ورودی های سال 92 ، سی درصد صندلی های دانشگاه های دولتی خالی مانده است. امسال داوطلبان ارشد کشور با كارشناسي یکی شده است. داوطلبان ارشد باید 20 تا 50 درصد داوطلبان لیسانس باشند که متاسفانه برابر شده اند. اگر این وضعیت به دکتری برسد به احتمال قوی باید 80 درصد این دانشگاه های غیرانتفاعی و دانشگاه های کوچک را ببندیم و خیلی از مدارس غیرانتفاعی تعطیل شوند چون دیگر دانش آموزی در کار نیست، هزینه ها بالا رفته و فقط تعداد محدودی مانده اند که آنها تعداد ثابت هستند.

با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب توجه و توصیه زیادی نسبت به افزایش جمعیت داشتند، چه راه کارهایی برای افزایش نسل وجود دارد؟

مهمترین کار این است که ما با تدبیر با مردم صحبت کنیم تا باعث شود که کاملا موضوع توسط مردم جذب شود. اگر یک نفر همان زمانی که موضوع جلوگيری رشد جمعیت پیش آمد همین نکته که من گفتم را گفته بود که این دهان تنها نیست که متولد می شود همراه این دهان مغز هم متولد می شود که کارایی های بالایی دارد مردم قبول مي كردند، گاهي فرزند آخر يك خانواده آن خانواده را از فقر به غني مي رساند.

علمای قدیم 7 تا8 فرزند داشتند که از این تعداد4 تا5 عالم تحویل جامعه می دادند و اگر دختر بدنیا می آوردند امام (ره) فرمودند از دامان زن مرد به معراج رود، یعنی دختر و پسر هیچ فرقی نمی کند، منتها وظایفشان متفاوت می شود.

باید دولت مشوق هایی برای فرزندآوری قرار دهد / یارانه یک نوع مشوق است

الان برای بیماری زنان نیرو کم داریم. حالا مثل سال های بین 68 تا 72 که نیست بگوییم 1 میلیون و 250 هزار داوطلب برای کارشناسی داریم و ظرفیت 150 هزار نفر بیشتر نیست یعنی تقریبا 1 دهم کل شرکت کنندگان وارد دانشگاه می شدند. الان اینگونه نیست در دانشگاه ها صندلی خالی وجود دارد. کسی نباید بگوید که نمی شود تربیت کرد. تعداد مدارس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان های کشور بسیار زیاد است. تعداد دانشگاه ها هم بسیار زیاد است. الان ظرفیت دانشگاه های کشور 4 میلیون است. زمانی که شعار کنترل جمعیت داده شد ظرفيت دانشگاه ها حدود 500 هزار نفر بود ولی الان خیلی ظرفیت زیاد شده است. ظرفیت های ما از لحاظ اقتصادی، آموزشی، دانشگاهی بهتر شده است و اگر این موارد را با هم جمع کنیم باید راهکارش را به مردم بدهیم و از آنها بخواهیم که به جوانها راه را نشان بدهند.

راه دیگری که وجود دارد بحث تشویق است . دولت احمدی نژاد گفت ولی نمیدانم عملی شد یا نه که برای هر بچه ای که به دنیا آمد در بدو تولد 1 میلیون واریز می کنیم و سود خوبی هم به آن می دهیم. این موضوع خیلی به یک نفر کمک می کند. اگر این تیپ کارها را انجام دهیم خیلی تاثیر گذار است و کسی که بچه دار می شود نگران آینده بچه اش نمی شود. مثلا اگر در اروپا چایلد بنفیت راه انداختند باید در ایران به گونه ای دیگر باشد. البته بعد از تولد فرزند اگر چه یارانه كمك خوبي براي رشد جمعيت است اما اگر بچه های کوچک هزینه هایشان بیشتر است یارانه متفاوت بدهیم مثلا بگوییم به بچه های زیر 5 سال5/1 برابر یارانه بدهیم و بعدا از 15 سالگي دوباره مثل بقیه یارانه بگیرد این باعث رشد در قسمت اول می شود.

وجود تسهیلات آموزشی برای یک جمعیت با کیفیت ضروری است

نکته بعد سن است که الان یک عده ای می گویند ما در تحصیلات بچه مان مانده ایم و سخت است. میشود ما بعضی از دانشگاه ها مثل پیام نور که حضوری هم نیستند بودجه های کمتری بدهیم و پول دولتی را بیشتر بدهیم برای کمک به تحصیلات. الان ظرفیت پیام نور يك ميليون نفر است.

تامین مالی، تامین آموزشی و بعد وضعیت فعلی مهم است. یک زمانی اگر کسی 3 تا بچه داشت در 3 تا مدرسه می گذاشت و جمع کردن آنها بسیار سخت بود ولی الان اینگونه نیست چون با وسایل اطلاع رسانی که الان وجود دارد به راحتی می توان بچه ها را دورهم جمع کرد. چند شب پیش تلویزیون یک روحانی را در قم نشان می داد که 8 فرزند داشت و می گفت از روزی که ازدواج کردم بدهکار نشده ام و خرج اضافه هم نکرده ام . برکت خدا بسیار زیاد است. اگر انسان به خدا اطمینان کند خدا روزی اینها را می دهد و خدایی که گفته روزی می دهد آدم بد قول نیست و همه قول هایش درست در آمده است. حکیم است و حکیمانه حرف زده است.

این افزایش جمعیت توسط چه نهادی باید مدیریت و هدایت شود؟

نکته ی دیگری که وجود دارد این است که بايد یک عده ای بنشیند و این موارد را تدوین کنند ولی این کار را افرادی انجام دهند که متدین باشند و به این کار اعتقاد داشته باشند. نه اینکه به دست کسانی بیفتد که اصلا اعتقاد ندارند چون از زیر دست این افراد چیزی در نمی آید.

من فکر میکنم شورای عالی انقلاب فرهنگی باید یک تیمی را تشکیل دهد و این تیم بنشیند و یک برنامه ای را برای تشویق زاد و ولد تدوین کنند و بعد با تاییداتی که شد و نظرات مقام معظم رهبری گرفته شد، آن وقت همه ارگانها این موضوع را تشويق کنند و به صورت جدی کار کنند. چون این یک موضوع ملی است ، به صورت بخشی نیست. مثلا وقتی انتخابات است کل کشور تکان میخورد این موضوع را هم اگر به صورت ملی نگاه کنیم تحول ایجاد خواهد شد.